(نام اولیه این بخش «لحظه»نگاری است. برای جامعهای که نه سنتی مانده نه غربی شده(!!)، یا هم سنتی است هم غربی(!!)، یا نیمیاش سنتی است نیمیاش غربی(!!)، «لحظه»ها تبوتاب شگرفی دارند. «لحظه»ها را رصد کنید کأنه «نبض» اجتماع را گرفتهاید. نبض که در دستتان باشد گرفتار سومانی نمیشود! متن زیر یک نمونه است از آن «لحظه»ها و «لرزه»ها:)
کارگران مشغول نشای برنجاند. از همان گروه چهار نفر تخمهای برنج را که در کرتها کاشته شده میکنند و دسته میکنند. من در کنار این گروه اخیر کار میکنم. هوای بسیار گرم است اما اوضاع ناگوار کار در چنان شرایطی به مدد آب خنکی که از چاه داخل کرت ما میریزد تحملپذیر میشود. گروه اول مجبور به کار در بخشی از زمین هستند که آب به دلیل گرما تبخیر میشود و سر و صورت کارگران را گرمازده میکند. هنگام عصر وقتی برای چایخوردن کنار هم نشستیم اوضاع و احوال آنها را نامساعد دیدم. خودشان هم کلافه هستند. یکی از آنان طاقت نمیآودد و میگوید به خانه برمیگردم. به چهار نفری که در کنار من کار میکردند پیشنهاد کردم جای خودشان را با آنها عوض کنند. یک ساعتونیم از ساعات کار باقی مانده و هوا رو به تعدیل شدن میگذارد. به رغم این مزیتها هیچ کدام از همراهان من حاضر نمیشود جای خود را با یکی از آنها عوض کند. و من جایم را با آن خانمی که قصد داشت برود عوض میکنم.
تکمله: این واقعه در دلش رازی بسیار عجیب و شگفت دارد. فهم همین یک راز عمق فساد در فرهنگ سنتی را نشان میدهد. متن زیر رازگشایی از این واقعه است: گروههای کارگری سخت به مناسک و شعائر مذهبی پایبندند. هنگام کار هم بسیاری از صحبتها و سرودهای محلی از عمق اعتقاد مذهبی آنان حکایت میکند. بعضا به بنده اعتراض میکنند که چرا مثل ما نیستی. علیالاغلب پاسخی نمیدهم. بعضا میگویم آنچه شما میگویید یا براساس آن عمل میکنید دین نیست و صرفا اعمال مذهبی بی روح است. واقعیت این است که مناسک و شعائر مذهبی آنگاه که فاقد ذکر و فکر حقیقی شوند مثل ماده مخدر عمل میکنند. احساس مذهبی مردم را سیراب میکنند اما قادر نیستند آنها را به سوی مراتب عالی حیات بالا بکشد. اینکه خداوند آن همه بر «تقوا» و «حق» تاکید میکند برای همین منظور است. دین امر متعال است و آدمی بدون خصلتهای والا نخواهد توانست به زیور دین آراسته شود. سنت و فرهنگ سنتی شبه امر متعال است و به شدت باب دندان آدمی است؛ بدین معنی که انسان در این وادی هم به احساس مذهبیاش پاسخ میدهد و هم خواستههای خودش را محقق میکند. نکته تأسفبار اینکه علی الاغلب مبلغان مذهبی همین بخش از معارف را تبلیغ و تبیین میکنند که با این خصلت آدمی سازگار است. از این منظر کار آنان جنایت است که در نهایت به انحطاط فرد و جامعه و تضییع امر متعال میانجامد. با یادآوری همین چند نکته جای تعجب نیست که بگویم همان کارگران در کنار اعمالهای مذهبی بسیار رفتارهای ناشایست دیگر هم مرتکب میشوند طوری که صرف بودن در کنار آنها چندشآور میشود. گفت: پارسا را بس بود این قدر زندان / که بود همطویله رندان.
مذهبی ,سنتی ,میکنند ,همین ,متعال ,آدمی ,شعائر مذهبی ,فرهنگ سنتی منبع
درباره این سایت